کد مطلب:44545
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
در قرآن و احاديث. شنيدم كه موقعي پدر و مادر حرفي ميگويند نبايد جوابشان را بدهيد، اگر حرف زور باشد بايد چه كار كنيم در مورد ازدواج خواهرم به زور او را به عقد پسر دائيام در آورند در حالي كه هيچ جايي ننوشته كه زندگي آينده فرزند به اختيار خودش نيست... لطفاً راهنمايي كنيد.
براي روشن شدن مسأله، توجّه به نكات ذيل، لازم است.
الف: حق پدر و مادر، بايد توجّه داشت از منظر قرآن، والدين حق بزرگي بر گردن فرزندان دارند، قرآن ميفرمايد: وقَضيَ رَبُّكَ اَلاّتَعبُدوا اِلاّاِيّاهُ وبِالوَلِدَينِ اِحسـَنـًا; (اسرأ، 23) و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد. اين حكم الهي است كه به پدر و مادر بايد نيكي نمود و بعد از توحيد، از مهمترين واجبات است چنان كه عقوق آنها، بزرگترين گناه بعد از شرك به خداست. و به خاطر همين اهميّت بعد از حكم توحيد آن را ذكر كرده است. از نظر قرآن، قوام جامعه انساني تا حدود زيادي به رابطه عاطفي بين والدين و فرزند، استوار است كه اگر اين رشته ارتباط بگسلد شيرازه اجتماع نيز به هم ميخورد.( تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 13، ص 80، جامعه مدرسين قم. )
ب: محدوده و قلمرو تبعيت از والدين، نكته ديگري كه بايد روشن شود اين است كه با توجه به لزوم اطاعت از والدين، قلمرو اطاعت آنها تا كجاست؟ و كجا فرزند حق اطاعت را ندارد! قرآن مجيد يك اصل كلّي را بيان ميفرمايد: ووصَّينَا الاِنسـَنَ بِوَلِدَيهِ حُسنـًا واِن جـَهَداكَ لِتُشرِكَ بي ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلاتُطِعهُما (عنكبوت، 8) آيه فوق، قلمرو تبعيّت را مشخص ميكند كه در خلاف امر پروردگار و شرك به او، نبايد به بهانه لزوم اطاعت، از آنان پيروي نمود، علت آن هم روشن است كه اگر دعوت به شرك كنند اين، دعوت به جهل و عبارت از چيزي است كه بدان علم نداريم و خداي متعال از تبعيّت جهل و غير علم، نهي فرموده است.( همان، ج 16، ص 104. )
بر اين اساس يك اصل كلي را ميتوان استفاده نمود كه هيچ چيز بر ارتباط انسان با خدا نميتواند حاكم گردد حتي پيوند با پدر و مادر نميتواند بر آن مقدم شود و اين همان حديث مشهور مولي علي است كه لا طاعة لمخلوق في معصيته الخالق; اطاعت از مخلوق در عصيان خالق روا نيست( نهج البلاغه، كلمات قصار، 165 / تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 16، ص 212، دارالكتب الاسلامية. )
ج: حكم فقهي مسأله: در مورد سؤالي كه پرسيدهايد، فقهاي عظيم الشأن از جمله حضرت امام ميفرمايند: دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است يعني مصلحت خود را تشخيص ميدهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد.( توضيح المسايل مراجع، ج 2، ص 386، مسأله 2376، دفتر انتشارات اسلامي. ) بر اين اساس جلب رضايت پدر، شرط صحت ازدواج است البته در مواردي اين حكم استثنأ خورده است. از طرفي در ازدواج. زوجين. دختر و پسر بايد راضي باشند و كسي حق ندارد آنها را مجبور به ازدواج نمايد. و اگر آنها را به ازدواج مجبور نمايند. ولي بعداً راضي شوند، كفايت ميكند و صحيح است.( همان. ) بنابراين بايد دختر و پدر راضي باشند و بايد سعي نمود با صحبت كردن و احترام، نظر آنها را جلب نمود.
د: نكته پاياني آن كه بايد توجه داشت، پدر و مادر خيرخواه فرزند خوداند، معمولاً با توجه به تجربهاي كه دارند بهتر تصميمگيري ميكنند و معلوم نيست اگر خواهر شما، طبق نظر خود ازدواج ميكرد مشكلات كمتري داشت، و بايد سعي كنيم با حفظ حرمت والدين، اگر نظر مخالفي داريم آنها را قانع نموده و رضايتشان را جلب نمائيم و در صورت مخالفت، بدانيم آنها مصلحت ما را ميخواهند و نا آزمودههاي ما را تجربه كردهاند!.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.